خلاصه داستان: یک غریبه مرموز وارد روستایی واقع در صحرای تار می شود و با یک پلیس جانباز که در مورد پرونده قتل های وحشیانه تحقیق می کند ، از مسیرها عبور می کند.
خلاصه داستان: این مربوط به مردی است که لیو زیگوانگ که هشت سال از حافظه خود را از دست داد و خود را پیدا کرد که ممکن است به چیزی واقعاً خطرناک مرتبط باشد.
خلاصه داستان: دی توماس لینلی و DS باربارا هاورس یک دوتایی کارآگاه پلیس بعید تشکیل می دهند. پیشینه های متضاد آنها باعث ایجاد تنش می شود ، اما آنها برای حل جرایم ، پیمایش در کلاس و مسائل جنسیتی متحد می شوند.
خلاصه داستان: پس از مرگ ظاهری Ziva ، تونی دخترشان تالی را پرورش می دهد. سالها بعد ، زیوا با تونی باز می گردد و اتحاد می کند. شرکت تونی مورد حمله قرار می گیرد و خانواده به اروپا سفر می کنند تا یاد بگیرند که چه کسی پس از آنها و چگونه دوباره به یکدیگر اعتماد کنند.