خلاصه داستان: داستان شارانیا که پس از یک دوره دو ساله از کما بیدار می شود. بهبودی او به هزینه رنج او از فراموشی می رسد که به همین دلیل قادر به یادآوری رابطه خود با ویوم ، مردی که قصد داشت ...
خلاصه داستان: یک زن و شوهر ، سلیم و تاسیا ، که برای عروسی خود آماده می شوند. با این حال ، برنامه های مبارک آنها مختل می شود که عمه سلیم ، تنها خویشاوند خون او ، می میرد.