خلاصه داستان: سالن زیبایی زاهرا پناهگاهی برای زنانی است که مایل به دلسرد کردن خود هستند یا پناه می برند. یک عمل دست و پا چلفتی ، مسیرها و قلب های جوان را به هم متصل می کند.
خلاصه داستان: یک پزشک پزشکی قانونی به نام حمدی عبدل رحیم و همسرش پس از یک ازدواج طولانی انتظار دوقلوها را دارند. آنها تصمیم سختی را برای استخدام مدیر خانه برای مراقبت از دوقلوها می گیرند ، اما برای یافتن کسی تلاش زیادی می کنند.
خلاصه داستان: سووی در کنار برادر و مادرش زندگی می کند. بسیاری از ماجراهای خنده دار در ساختمان قدیمی یک ثروتمند ثروتمند به وجود می آیند ، زیرا او عاشق دخترش می شود. Sboui به عنوان دبیر در دفتر برادرش ، روان درمانگر فعالیت می کند.